loading...
کمپ هواداران روزبه حصاری
NEGIN بازدید : 34 شنبه 26 بهمن 1392 نظرات (0)

روزبه حصاری (1366هـ .ش)
 

روزبه حصاری فارغ‌التحصیل مرکز استعدادهای درخشان و دارای مدرک

مهندسی صنایع است. وی در سال 1390 در دوره‌های بازیگری آموزشگاه

کارنامه شرکت کرد و فعالیت هنری‌اش را در تئاتر، را با نمایش «پیتزا جهان»

آغاز نمود. حصاری از میان تعداد زیادی متقاضی، برای ایفای نقش علی

اعلایی در مجموعه «یادآوری» به کارگردانی حجت‌الله قاسم‌زاده اصل

انتخاب شد و پا به عرصه تصویر گذاشت.

از آثار این هنرمند می‌توان به بازی در نمایش‌های «برداشت آزاد» و «بالاخره

این زندگی مال کیه؟» اشاره کرد. این هنرمند، نامزدی جایزه بهترین کارگردان

و دریافت تندیس بهترین بازیگر مرد را از جشنواره تئاتر امید برای نمایش

«مرگ در می‌زند»، از جشنواره تئاتر امید را در کارنامه هنری خویش‌اش دارد.

او همچنین کارگردانی نمایشی را با نام «بن‌بست»، نوشته ریچارد پارسونز،

را بر عهده داشته‌است.

NEGIN بازدید : 33 شنبه 26 بهمن 1392 نظرات (0)

خبرگزاری مهر-گروه فرهنگ و هنر: سریال تلویزیونی «یادآوری» به کارگردانی حجت قاسم زاده اصل که چندی پیش از شبکه تلویزیونی IFILM پخش شد باعث معرفی یک بازیگر جوان نیز شد.

روزبه حصاری بازیگر جوان نقش علی علایی اولین حضور و تجربه تلویزیونی خود را در این سریال تلویزیونی، رقم زد. او نقش جوانی را بازی کرد که به دلیل قتل به زندان افتاده و محکوم به اعدام است ولی با نجات از اعدام، زندگی برای او اتفاقات جدیدی را رقم می‌زند.

او معتقد است برای بازی در این نقش تلویزیونی چندین مصاحبه از اعدامیان را دیده است و تمام تلاش خود را کرده تا بتواند با راهنمایی های کارگردان، نقش جوانی را بازی کند که تمام شور و شوق جوانی را پشت دیوارهای زندان گذاشته و هر روز با فکر مرگ زندگی کرده است.

درباره این نقش و ورود روزبه حصاری به عرصه بازیگری در تلویزیون با او گفتگویی داشته‌ایم که می‌خوانید:

*شخصیت علی در سریال «یادآوری» فردی بسیار آرام بود. آیا انتخاب شما برای این نقش به دلیل همخوانی آن با شخصیت خودتان بود یا داشتن رابطه‌های مرسوم در سینما و تلویزیون پای شما را به این سریال کشاند؟

- از زمانی که بازیگری را شروع کردم، حتی یک نفر را که از کنار کار هنری رد شده باشد، نداشتم اما این دلیل کافی برای بی توجهی به میل قلبی‌ام نسبت به هنر و بازیگری نبود. هنر دغدغه ای بود که از دوران کودکی با من بود. در ابتدا هنر را با یادگیری موسیقی آغاز کردم، بعد از آن به طور حرفه ای نقاشی و خطاطی را شروع کردم.

دوست داشتم هنر را در همه رشته ها یاد بگیرم و برای رسیدن به همین نقطه از کارم هم سختی کشیده‌ام. با توجه به اینکه تئاتر هم کار می کردم، سختی کشیدن هایی که روال کار هنرمندان تئاتر است، مانند بی پولی را هم تجربه کردم اما به فکر باز ستاندن پر از کینه این هزینه ها از عالم نیستم زیرا من بهای عشقم به فضای مقدس هنر نمایش را پرداختم و ازین بابت به خودم می‌بالم.

البته زمانی که وارد کار تئاتر شدم، یک برچسب به من زده شد. متاسفانه یک تفکر غلطی بین برخی از دوستان شکل می گیرد که بازیگر یا بازیگر است یا خوش چهره. زمانی که بازیگران بین‌المللی را نگاه می کنید می بینید که جذابیت های بصری برای بازیگر مهم است، اما در کنار آن تکنیک های بازیگری نیز بسیار با اهمیت بوده و همین مسئله سبب شده تا آن بازیگر، یک بازیگر کامل شود. اینکه می گویند یک بازیگر یا بازیگر است یا خوش چهره، تفکر غلطی است که متاسفانه در مناسبات سینمایی ما جا افتاده است که این مسئله به دلیل ورود برخی از بازیگران به سینمای ایران است که تنها خوش چهره بود‌ه‌اند. این طرز فکر و این مقابله که نمی‌دانم از کجا می جوشید من را در سال های اول فعالیتم در تئاتر اذیت کرد.

*یعنی معتقد بودند شما به دلیل چهره تان نیازی به تلاش چندان در عرصه بازیگری ندارید؟

- در واقع معتقد بودند که من نیازی به تئاتر ندارم و به راحتی می توانم وارد سینما شوم. تمام آن عده اندک زمانی که روی صحنه بودند سعی در شبیه شدن به فلان بازیگر سینما را داشتند.

ولی آنها هدف اصلی من را نمی دانستند. برای من همه مدیوم های بازیگری مقدس و محترم هست و خدا را شکر تجربه حضور در هر سه مدیوم بازیگری را در کارنامه ام دارم.

اگر مارلون براندو یا سر لارنس الیویر  را به عنوان الگوهای مناسب قبول داریم، باید کارهای آنها را در مدیوم های مختلف بررسی و مطالعه کنیم. بنابراین هیچکس نمی تواند سینما را کم ارزش تر از تئاتر بداند. گرچه تئاتر مهد هنر بازیگری است اما سینما ویترین کامل تری است برای عرضه عمومی تر هنر بازیگری چراکه ویترین جذاب تری هست.

 

من در مقابله با این تفکر، نقش های متفاوتی را بازی کردم، نقش هایی که شاید بهتر بود بازی نکنم. از زحمتی که برای همه کارهایم کشیدم دفاع می‌کنم اما معتقدم هر بازیگری برای طیفی خاص از نقش ها ساخته شده است، هرچه قدر بازیگر قدرتمندتر باشد این طیف را وسعت می دهد، اما یک جایی می رسد که این طیف یک سری از نقش ها را نمی تواند پوشش دهد، اما متاسفانه برخی از بازیگران دست روی نقش هایی می گذارند که در طیف توانایی‌هایشان نیست و اینجاست که اشتباه می‌کنند.

*با چه گروه های تئاتری تجربه بازیگری داشتید؟

- من چهار سال تئاتر را بدون دغدغه کار تصویری بازی کردم، اما در گروه خاصی فعالیت نمی کردم، گاه با گروه های تئاتری دانشگاه‌های هنر تهران و سوره و گاهی هم با بچه های تئاتر کارنامه بازی کردم چراکه در این موسسه آموزش بازیگری دیدم و تمامشان خانواده دوم من و از نسل من هستند و حتما برایم بسیار مهمند.

*انتخاب شما برای نقش علی چگونه رخ داد؟

- هر کارگردانی وقتی می خواهد یک بازیگر را برای نقشی انتخاب کند، حتما یک ذهنیتی نسبت به آن شخصیت دارد. برای نقش علی در سریال «یادآوری» آقای قاسم زاده اصل فراخوانی را بین بازیگران جوان منتشر کرد، من نیز به دنبال فرصتی بودم که در یک فیلم یا سریال تلویزیونی که بتوانم به بودنم در آن افتخار کنم، حضور داشته باشم تا اینکه این فرصت به من و تعداد زیادی از جوانان داده شد.

من در بین علاقه مندانی که در دفتر آقای قاسم زاده اصل حضور داشتند، هیچ امتیاز خاصی نداشتم و حتی می توانم بگویم که امتیازاتم نسبت به بعضی از آنها کمتر بود چراکه برخی از آنها تجربه جلوی دوربین رفتن داشتند و من نداشتم، برخی از آنها معرفی شده بودند و من نه. در ابتدا تست اول را دستیار آقای قاسم زاده از من گرفت و قرار شد که تست اصلی با حضور خود آقای قاسم زاده انجام شود، البته این شروع کار بود. زمانی که فهمیدم چه نقشی را می خواهم بازی کنم برای من سخت بود. موقعیت درام یک بحث است و فراز و نشیب های آن شخصیت امر دیگر، به خصوص اینکه قرار بود اولین نقش من نقش یک فرد اعدامی باشد.

نزدیک به یک ماه طول کشید تا جواب نهایی به من داده شد. البته به غیر از من 5 نفر دیگر نیز به مرحله نهایی رسیدند که در نهایت من انتخاب شدم. اگر غیر از من بازیگر دیگری برای این نقش انتخاب می شود، اگر به من می گفتند که تو توانایی بازی در این نقش را نداری قطعا ناراحت می شدم، اما اگر می گفتند که تو برای این نقش مناسب نیستی، اصلا ناراحت نمی شدم چرا که بازیگر باید پاسخگوی ذهنیت کارگردان باشد. به همین دلیل فکر می کنم در ذهن آقای قاسم زاده برای این نقش مناسب تر بودم، البته من نیز تمام تلاش خود را برای این نقش کردم.

*علی فیلمنامه خود آرام بود و یا شما این آرامش را به علی دادید؟

- من ذاتا آدم آرامی نیستم و این آرامش شخصیت علی آرامشی بود که در فیملنامه وجود داشت. زمانی که فیلمنامه آماده نیست، خطر بد دیده شدن، بازیگر را تهدید می کند. زمانی که فیلمنامه قبل از شروع کار آماده باشد، بازیگر به خوبی با شخصیت داستان آشنا شده و می داند که شخصیتی که قرار است آن را بازی کند در چه زمان هایی برون‌ریزی عاطفی دارد و یا در موقعیت هایی سکوت خود را حفظ می کند. در چنین زمانی است که بازیگر به خوبی با شخصیتی که قرار است بازی کند ارتباط برقرار می کند.

خوشبختانه فیلمنامه «یادآوری» یک فیلمنامه کامل بود و با توجه به شخصیت علی، به این نتیجه رسیدم این شخصیتی که از اعدام جان سالم به در برده باید یک شخصیت آرام داشته باشد. به خاطر دارم در اولین سکانس هایی که در خانه علی جلوی دوربین رفتم، کمی پرجنب و جوش شخصیت علی را بازی کردم که آقای قاسم زاده به من گفت علی اینقدر تحرک و جنب و جوش ندارد و ما می خواهیم مخاطب تغییر جهان‌بینی این شخصیت و آرامش او بعد از رهایی از مرگ را درک کند. همین یک تذکر به جایی رسید که بتوانم علی علایی را با تمام فراز و فرودهای عاطفی بازی کنم. آرامش علی علایی همان چیزی بود که کارگردان و فیلمنامه از من خواسته است و چیزی نیست که من از بیرون آورده باشم.

*اما علی علایی حتی قبل از اعدام نیز یک آدم آرام بود، این در حالی است که علی در سن 18 سالگی به زندان می رود و سال ها در زندان می ماند، اما او با توجه به حضورش در زندان، ادبیات متفاوت داشته و مانند یک انسان تحصیل کرده با سطح ادبی بالا به تصویر کشیده شده است. او لازم بود از فضای زندان تاثیر گرفته باشد اما در سریال این‌طور نشان داده نشد.

- چنین ادبیاتی برای شخصیت علی علایی انتخاب شده بود. من اعتقاد دارم که وقتی در یک اثر نمایشی کار می کنیم، وظیفه ما عینیت بخشیدن به دنیای همان اثر است نه اینکه لزوما بخشی از زندگی حقیقی را نشان دهیم. زمانی که یک اثر نمایشی را می بینیم، باید باور داشته باشیم که این تنها یک اثر نمایشی است. به نظر من تحلیل درست زمانی رخ می دهد که با توجه به دنیای خود اثر و دنیای خود این شخصیت این قضیه را نقد کنیم. تصور خود من از این آدم زندانی این بود که موهایش را از ته تراشیده و لباس کثیف و مندرس به تن دارد، اما علی علایی چنین شخصیتی ندارد.

پدر علی در یکی از دیالوگ ها می گوید باید بروی و لیسانس بگیری چراکه از دوست های خود عقب هستی. علی علایی می گوید آنقدر که من در زندان کتاب خواندم اگر کنکور می دادم تا الان 2 لیسانس گرفته بودم. علی در زندان خیلی کتاب می‌خواند.

*درست است که علی در زندان کتاب می خواند و در شخصیت او و نوع برخوردش با دیگران این مسئله کاملا مشخص است، اما شخصیت علی در سریال بدون هیچ تاثیری از زندان تصویر شده بود. آیا این به آن معنا نیست که فیلمنامه نویس به دنبال این است که نشان دهد هر فردی که به زندان می رود جنایتکار نیست و هر کسی که از زندان برمی‌گردد نباید از جامعه طرد شود و حتی می تواند یک شخصیت فرهیخته باشد.

- به هر حال نویسنده شخصیت تیمور را هم خلق کرده بود؛ شخصیتی که سال ها در زندان بوده و زمانی هم که آزاد می شود خلاف هایی سنگین‌تر از قبل در جامعه انجام می دهد.

البته تضاد خیر و شر در داستان باید وجود داشته باشد اما نباید فراموش کرد که قصه زندان و اعدام علی تنها بخشی از اتفاق های این مجموعه بود که برای پیش بردن درام لازم بود. بالاخره باید چالش بزرگی رخ می داد تا رها شدن از این چالش باعث ایجاد تغییرانی در این شخصیت شود.

فکر نمی کنم نویسنده در مورد علی علایی به دنبال رساندن پیام اجتماعی یا نصیحت عمومی به جامعه بوده بلکه به دنبال خلق کردن درست این شخصیت براساس جهان‌بینی داستان بوده است. نظر شما در مورد بازیم در نقش علی حتما برایم قابل احترام و شنیدنی است، اما این انتخابی برای شخصیت علی است و در مورد پردازش و نگارش این شخصیت من در مقام پاسخگویی نیستم.

* آیا برای آشنایی با شرایط شخصیتی که محکوم به اعدام است ولی اعدام نمی‌شود، با موارد اینچنینی برخورد داشتید؟

- علی در این سریال مرگ را قبول می‌کند. من برای بازی در این سریال خیلی فیلم اعدام و مصاحبه های قبل از اعدام دیدم، البته یک شانس خوبی که داشتم این بود که قبل از انتخاب شدن برای این نقش، یک کاری را برای سازمان میراث فرهنگی در باغ موزه قصر انجام می دادیم که در آن برنامه توانستم با فضای زندان به خوبی آشنا شده و فیلم های افراد اعدامی را ببینم.

این افراد، آدم هایی بودند که هیچ چیز غیر از مرگ را در صورت آنها نمی‌بینیم. تک سکانس های نوجوانی علی علایی نشان می دهد که او قبل از زندان یک انسان مانند انسان های دیگر با همان برخوردهایی که همه نوجوانان دارند، بوده است. اتفاق ضرب و شتم برای علی علایی یک نقطه عطف بوده و همان لحظه عوض شده و این 6 سال حضور او در زندان و کتاب خواندن او به این شخصیت ثبات بخشیده است. بعد از آن نیز علی تجربه مرگ و بازگشت دوباره به زندگی را پشت سر می گذارد که خود نقطه عطف جدیدی برای اوست.

بعد از این تجربه علاوه بر آرامش، یک نگاه از بالا به وقایع اطراف را در علی می بینیم. او دیگر خیلی چیزها را تجربه کرده است و حتی نمی تواند در مورد آنها حرف بزند. برای این نقش با یک شخصیتی که 10 ساعت تجربه مرگ داشت، صحبت کردم. هرچه از او می پرسیدم که چه اتفاقی افتاده و چه چیز را تجربه کرده است، او می گفت که چه چیزی بگویم؟ شما هیچ چیز از این تجربه نمی‌فهمید. این فرد قبل از مرگ یک آدم شرخر و ناآرام بود که بعد از تجربه مرگ، تبدیل به یک انسان آرام و اهل نماز شده بود. دیدن این همه تغییر در این فرد واقعا عجیب و باور ناپذیر است. زمانی که من چنین شخصیت واقعی را می بینم، باید رگه هایی از این واقعیت را در شخصیتی که می خواهم بازی کنم، تجلی دهم.

*در سریال «یادآوری» ناگهان حجم عظیمی از افراد را می بینیم که تجربه مرگ را پشت سر گذاشته اند که چنین حجمی برای مخاطب قابل درک نیست. فکر نمی کنید بهتر بود تعداد این شخصیت ها و یا اتفاقات عجیبی که برای آنها رخ می دهد، کمتر بود؟

- شما خیلی زیرکانه می خواهید از فیلمنامه از من پرسید، این در حالی است که من نمی توانم در رابطه با چنین موضوعاتی از فیلمنامه اظهارنظر کنم، چراکه من نویسنده فیلمنامه نبودم.

فیلمنامه‌نویسی کار بسیار سختی است و در روند تولید یک اثر نمایشی مهمترین اصل داشتن یک متن دراماتیک خوب است. نویسنده در اصل از عدم چیزی را به وجود می آورد اما به نظر من وقتی چنین افرادی در جامعه وجود دارند، چرا نباید به آنها پرداخته شود. تعداد این افراد در فیلمنامه خواست فیلمنامه‌نویس بوده و حتما تفکر و تعمقی از جانب خانم غفاری نویسنده «یادآوری» در پس این موضوع هست.

*چقدر دست شما برای بازی کردن نقش علی باز بود و تا چه اندازه برای درست بازی کردن این نقش از کارگردان خط گرفتید؟

- آرزو می کنم یک کارگردان برای من آنقدر قابل اعتماد باشد که دستانم را جلوی او ببندم و بگویم خودت باز کن. حجت الله قاسم زاده اصل کارگردانی بود که بازیگران به او اعتماد دارند. او کارگردانی است که وقتی جلوی دوربین او قرار دارید دیگر نگران نیستید و  خیال بازیگر از اینکه یک نفر هست که به خوبی بازی او را پشت دوربین نگاه می کند، جمع است.

بسیاری از کارگردانان فقط به زیبایی های بصری  اهمیت می دهند و بازی را فقط برعهده بازیگر می‌گذارند. درست است که بازیگر باید یک شخصیت را بازی کند اما هدایت بازی برعهده کارگردان است. من به عنوان یک بازیگر علاقه مند هستم رابطه مستقیمی با کارگردان داشته باشم تا بتوانم با جهان‌بینی کارگردان آشنا شده و آن را بازی کنم. در چنین حالتی است که بازیگر به ذهنیت کارگردان اثر می‌بخشد و در راستای اثر فعالیت می‌کند و گمان میکنم وقتی کاری بازیگردان دارد این همسویی مخدوش می شود.

خوشبختانه این رابطه حرفه ای و البته صمیمانه با کارگردان در «یادآوری» وجود داشت.

*پس در واقع شما همان نگاه کلاسیک به بازیگری را دارید؟

- از نظر من میزانسن موضوعی است که بازیگر باید به آن توجه کند. در لحظه زیستن با آکادمیک کار کردن تقابلی ندارد. کارگردان باید بگوید از بازیگر چه می خواهد و بازیگر آن را انجام دهد. البته من نظراتی را در رابطه با بازی نقشم با کارگردان در میان می گذاشتم که او نیز به درستی من را قانع می کرد که باید شخصیت علی در چنین لحظه ای چنین واکنشی از خود نشان دهد.

*به نظر شما چه نیازی بود که شخصیت علی و دیگر شخصیت های جوان در این سریال همه چشم روشن باشند؟

- در دهه 70، یک سری بازیگر چشم رنگی به سینمای ایران آمدند. آن زمان من مخاطب سینما و تلویزیون بودم و از اینکه چنین اصطلاحی درباره این بازیگران به کار می‌بردند ناراحت می شدم چراکه از نظر من این واقعیت وجودی آن بازیگر است و مهم این است که چطور نقش‌هایش را ایفا می کند، اما بعدها متوجه شدم در مورد برخی بازیگران حق دارند که این حرف را بزنند که تنها به خاطر چهره و یا حتی رنگ چشم‌شان وارد سینما شده‌اند.

البته در میان آنها بازیگرانی هستند که توانستند به دلیل توانایی‌هایشان ماندگار باشند، به عنوان مثال می توان به بهرام رادان و محمدرضا فروتن اشاره کرد که هر کدام موفق به دریافت سیمرغ شده‌اند یا پژمان بازغی که نقش های خوب زیادی بازی کرده است. این بی معرفتی است که یک بازیگر را به دلیل مشخصات چهره‌اش بکوبیم. بازیگر زیبا به واسطه زیبا بودنش یک سری مخاطب را به سینما می کشاند که این هیچ ایرادی ندارد ولی مهم این است که همین فرد باید تکنیک بازیگری را هم بیاموزد و بر این حرفه مسلط شود.

آقای قاسم زاده اصل جزو کارگردانانی است که  زیبایی برای او اصل نیست. درباره گریم خودم و اینکه چرا چشم های من در این سریال روشن بود، باید بگویم که برای من هم راحت تر بود که لنز نگذارم اما این رنگ چشم و گریم آقای اسکندری یک معصومیتی خاص به علی داد. آقای اسکندری با این همه سال تجربه بطور قطع منطق کاملتری از طراحی گریم یک بازیگر دارد. در بعضی کارها گریم ها به گونه ای انجام می شود که احساس نمی شود این بازیگران یک خانواده هستند. گمان می‌کنم در «یادآوری» یکی از دلایل انتخاب این گریم انتقال این حس به مخاطب بوده است.

گفتگو از نیوشا روزبان-خبرگزاری مهر

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 9
  • کل نظرات : 9
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 1
  • آی پی امروز : 1
  • آی پی دیروز : 45
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 0
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 4
  • بازدید ماه : 6
  • بازدید سال : 23
  • بازدید کلی : 2,470
  • کدهای اختصاصی
    تماس با ما